تسمیه در ایرانتَسْمیه، در لغت به معنی نامگذاری، نیز اصطلاحی در علوم مختلف اسلامی است. فهرست مندرجات۲ - ایران میانه ۲.۱ - نامهای ساده ۲.۲ - نامهای مرکب ۲.۳ - نامهای کوتاهشده و تحبیبی ۳ - ایران اسلامی ۳.۱ - فهرستی از نامها پس از اسلام ۳.۱.۱ - التحبیر سمعانی ۳.۱.۲ - از تاریخ نیشابور صریفینی ۳.۱.۳ - از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی ۳.۱.۴ - نامهایی دیگر ۳.۱.۵ - نامهای پسوند دار ۴ - فهرست منابع ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - ایران باستاناگر از نامهای ایرانی که در منابع غیر ایرانی دورۀ باستان آمدهاند، صرف نظر کنیم، باید نامهایی را که در کهنترین بخشهای اوستا آمدهاند و سپس نامهای نوشتههای هخامنشی را قدیمترین نامهایی بدانیم که در منابع ایرانی ذکر شدهاند. نامهای اوستایی عمدتاً اساطیریاند، مانند کیومرث (در اوستا: gayō-mareta- به معنی (دارندۀ) زندگی میرا، که حمزۀ اصفهانی، طبری، بیرونی و برخی دیگر از قدما آن را به حیّ ناطق میت ترجمه کردهاند و او را اولین انسان و نخستین شاه دانستهاند)، هوشنگ، منوچهر، (کی) کاووس، گرشاسب، ارجاسب، لهراسب، گشتاسب، جمشید، ایرج، افراسیاب، سیاوش، اسفندیار و غیره. برخی نیز مانند نام زردشت و خانوادۀ او بر اشخاص حقیقی دلالت میکنند. معنی بسیاری از این نامها را ایرانشناسان روشن کردهاند. مثلاً لهراسب (در اوستا auruvat. aspa-) به معنی دارندۀ اسب تندرو، گرشاسب (در اوستا kərəsāspa-) به معنی دارندۀ اسب لاغر، ارجاسب (در اوستا arəIJat. aspa-) به معنی به دست آورندۀ اسب، و گشتاسب به معنی دارندۀ اسب رها کرده برای مسابقه است. ساخته شدن این نامها با اسب بیشک مربوط به هندواروپایی بودن ایرانیان است که نخستین رامکنندگان اسب بودهاند. شماری از نامهای ایرانی باستان بر صفاتی دلالت دارند که مایل بودهاند شخص به آن صفت متصف باشد، مانند داریوش یا دارا (ب) که در فارسی باستان dāraya-vau- به معنی دارندۀ (چیز) خوب است؛ یا اردشیر که به صورت فارسی باستان ŗtaxšaça- برمیگردد و معنی آن ظاهراً «(کسی) که شاهی او مطابق با راستی است» یا «شاهی او ناشی از خدایان است» میباشد، یا اَرشامه، در فارسی باستان ŗšāma- به معنی «دارندۀ نیروی قهرمانان» است. بعضی نامها اشاره به نژاد آریایی (ایرانی) دارندگان آنها دارند. مثلاً ariyāramna- مرکب از ariya- به معنی آریایی (ایرانی) است و جزء دوم آن از ریشۀ ram- به معنی صلح و آرامش است و کل نام ظاهراً به معنی «موجب صلح و آرامش ایرانیان» است؛ یا ariya-ºršan- به معنی «دارندۀ مردان آریایی (ایرانی)» است. بعضی نامها نیز معرف یک ویژگی ظاهریاند، مانند θ-u-y-r (اوستایی: suxra) که به معنی سرخ است. شماری از نامها نیز از اسمهای معمولیِ زبان گرفته شدهاند، مانند martiya- به معنی «مرد». در این دوره بعضی از نامها به صورت تحبیبی یا مصغر نیز بهکار رفتهاند. برخیاز پسوندهای تحبیب و تصغیر در ایرانی باستان عبارتاند از -ka-، -ina-، -ita، ya- (i) - و غیره، چنانکه در ŗša-ka «ارشک، اشک» که شکل تحبیبی نامی است که جزء آخر آن (n) ŗša است، در āçina- که از نامی که با °>āç °ātr «آتش» ساخته شده، گرفته شده است؛ در xšaθrita- که از مخفف یک نام ساخته شده با xšaθra- است؛ و در bŗdiya- «بردیا» (مادی: bŗziya) که مخفف نامی ساخته شده با کلمۀ ایرانی bŗzi- است، مانند کلمۀ اوستایی bərəziiaršti-، و غیره. ۲ - ایران میانهاز این دوره نامهای بسیاری در کتیبهها، مهرها، مهروارهها، سکهها، کتابها، سنگ قبرها و غیره باقیمانده است. نامهای این دوره را میتوان به این دستهها تقسیم کرد: ۲.۱ - نامهای سادهاین نامها به دو دسته تقسیم میشوند: الف ـ نامهای تشکیل شده از یک صفت که به عنوان اسم به کار رفته است. این نوع صفات معمولاً دارای معنای خوباند، اما گاهی نیز معنای کمی ناپسند دارند. دستۀ اخیر معمولاً لقبهایی بودهاند که به عنوان اسم به کار رفتهاند، یا جای اسم اصلی را گرفتهاند. برای نوع اول میتوان نامهای پیروز، دریوش (فقیر)، فرخ، آزاد، آرزوگ (ārzōg «آرزو»)، اَرداو ardāv (از artāvan- به معنی درست، رستگار، نجات یافته) و جز اینها را ذکر کرد، و برای دستۀ دوم میتوان این نامها را مثال زد: جوزمند IJōzmand «سرکش»، کورین kōrēn «کور». برخی از نامهای ساده اسماند و معمولاً نام یکی از ایزداناند، مانند مهر، بهرام، آدُر ādur «آذر». این نامها را معمولاً مخفف نامهای مرکب میدانند (ژینیو، سراسر اثر). ب ـ نامهایی که از یک اسم معمولی یا نام یک حیوان تشکیل میشوند، مانند مرد، پور، پُس «پسر»، ویر «مرد»، برّگ «بره»، آهوگ «آهو»، گرگ، سین sēn «عقاب»، وراز «گراز»، و غیره. ۲.۲ - نامهای مرکباین دسته از نامها به انواع مختلف تقسیم میشوند. معروفترین انواع آنها عبارتاند از: الف ـ نامهایی که با نام خدای بزرگ یا یکی از ایزدان ترکیب و یک صفت مفعولی شدهاند، مانند اُهرمَزد داد ohrmazd-dād، مهرداد، تیرداد، ماهداد، دادماه، ماهباد «حفظ شده به وسیلۀ ایزد ماه»، مهربوخت mihr-bōxt «مهر بُخت، نجاتیافته به وسیلۀ ایزدمهر»، مهر بوزید mihr-bōzīd «به همان معنی»، یزدگرد «ساخته شده به وسیلۀ خدا»، یزدخواست «خواسته شده به وسیلۀ خدا». گاهی نیز اسم مرکب از یک اسم یـا صفت و یک صفت مفعـولی ساخته شده است، مـانند وه بود v -būd «به بود، بهتر شده»، فرخزاد، مردبود «مرد شده»، بودمرد «به همان معنی»، آیین داد. این صفتهای مفعولی میتوانند با پسوند -ak/ag همراه باشند، مانند مهر داتک (در پارتی، به معنی داده یا مخلوق مهر)، ماه داتک (در پارتی به معنی دادۀ ماه)، انوشگ زادگ «بیمرگزاده». ب ـ نامهایی که صرفاً از کنار هم قرار گرفتن دو نام (اسم یا صفت) ساخته شدهاند، مانند برز آزاد «مفتخر و آزاد»، برزتگای burz-ta ay «مفتخر و سریع»، برزوِه «مفتخر و بهتر»، دارای وِه «داریوش و بهتر»، انوش وِه «بیمرگ و بهتر». ج ـ نامهایی که یک موصوف و صفت به همین صورت یا به شکل مقلوب یا مضاف و مضافٌالیه به همین صورت (بدون کسره) یا به شکل مقلوباند، مانند دخت انوش « دختر بیمرگ»، اَنَگ دخت «دختر خوب»، دخت مرد، دخت آدُر، ایران دخت، ایران خرد، و غیره. د ـ نامهایـی که از نـام دو ایـزد تشکیل شدهاند، مـانند آدُرـ اناهید، آب ـ خـور «آب + خورشید»، آدُر ـ مهر، مهر ـ آدُر، مهر ـ آب، مهر ـ اهـرمزد، تیر ـ مهر، تیر ـ ماه، زُروان ـ ماه و جز آنها. ه ـ نامهایی که از نام یک ایزد و نام یک آتشکده تشکیل شدهاند، مانند مهر آدُرگُشنسب، مهر آدُر فَرّ بَی (= مهر + آذرفرنبغ)، مهر آدُر وَهرام، و جز اینها. ۲.۳ - نامهای کوتاهشده و تحبیبیدستهای از نامهای مرکب در این دوره ساده شده و تنها یک جزء آنها به کار رفته است، مانند آدُر، مهر، ماه، بوزید، داد و غیره. این نامها مخفف از یک نامی هستند که با نام این ایزدان ترکیب شدهاند. مثلاً آدُر ممکن است مخفف آدرباد باشد، یا مهر مخفف مهرداد و داد مخفف دادنرسه یا داد شابُهر (شاپور) و غیره. نامهای تحبیبی دارای پسوندهای متعددی هستند که پسوندهای تحبیبی نامیده میشوند. این پسوندها دنبالۀ پسوندهای تحبیبی ایرانی باستاناند. این پسوندها براساس فهرست ژینیوعبارتاند از: -in، -ēn، -ōg، -ōy، -ād، -ag، -āy، -īg، -ēz، -iy. این پسوندها معمولاً بهنامهای کوتاه شده میپیوندند، اما گاهی به نام کامل نیز ملحق میشوند. مثالهای الحاقشده به نامهای کوتاهشده: -ag: مانند mihrag bōxtāg، zarag، dārag. y: مانندšāhrāy (از xšaθra-ya)، pāhr y (از pāθra-ya)، kirm y (از kŗma-ya). -īg: مانند pādīg، tīrīg (در تیریگان)، ursīg (در اُرسیگان)، mehīg (در مهر مهیگان). -ēz: مانند manēz (از man-aiča)، mazdēz، pīrēz. -iy: مانند ābiy، bābiy، nāmiy، zōtiy. -in: مانند māhin، kārin، vārin. -en: مانند ādurēn، burzēn، gurgēn، māhēn، mihrēn. -ōg: مانند bōxtōg، kirmōg، yazdōg، friyōg. -ōy: مانند burzōy، dādōy، māhōy، mardōy، w/virōy. این همان پسوند است که در فارسی به صورت ـ ویه (در کلماتی چون برزویه، سیبویه) باقی مانده است. -ād: مانند مهراد، مزداد، وَهمناد، رزماد (در رزمادان). گاهی نیز این پسوندها به یک نام کامل افزوده میشوند، مانند ohrmazd-duxtag، mihr-bādag، mihr-aspiy (در mihraspiān)، داد آدُر دارای، نرسه کارِن، و غیره. ۳ - ایران اسلامیبسیار طبیعی است که در دو سه قرن اول بعد از اسلام ایرانیانی که مسلمان نشده بودند، همان شیوههای نامگذاری ایران دورۀ ساسانی را به کار برده باشند، اما ایرانیانی که به اسلام گرویده بودند، نامهای اسلامی اختیار کرده بودند. در متون تاریخی به ایرانیانی برمیخوریم که قبل از اسلام آوردن یک نام ایرانی داشتند، ولی پس از مسلمان شدن یک نام اسلامی انتخاب کردند. معروفترین این شخصیتها ابن مقفع است که نام اصلی او روزبه پسر دادبه بود، ولی پس از گرویدن به اسلام نام عبدالله را انتخاب کرد. نامهای ایرانیان سنیمذهب با نام عربها تفاوتی نداشت، جز آنکه برخی از نامهای خاص عرب که میراث قبل از اسلام بود، در میان ایرانیان جا باز نکرد. مثلاً ایرانیان نام معاویه به معنی مادهسگ عوعوکننده، یا یعرب، یا ثعلب، یا کلب، یا ذُؤیب، یا صخر به معنی تختهسنگ را بر خود ننهادند یا اگر به کار بردند بسیار نادر بود. برعکس نامهای محمد، احمد، مصطفی، محمود، هاشم، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن، حسین، محسن، قاسم، جعفر، و نامهای پیامبران بنیاسرائیل، مانند ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، یونس، عیسی، موسی، و نیز نام آدم و نامهای ترکیبشده با عبد و یکی از نامها یا صفات خداوند، مانند عبدالله، عبدالجبار، عبدالحمید، عبدالجلیل، عبدالرحمان، عبدالرشید، عبدالخالق، عبدالرزاق، عبدالصمد، عبدالعزیز، عبدالعظیم، عبدالغنی، عبدالغفار، عبدالغفور، عبدالقادر، عبدالقاهر، عبدالکریم، عبداللطیف، عبدالمجید، عبدالملک، عبدالمنعم، عبدالواحد، عبدالوهاب، و نیز اسدالله، هبةالله، نصرالله، سعدالله، و غیره در میان ایرانیان نامهای رایجی بود. نامهایی مانند نصرةالدین، ناصرالدین، جلالالدین، هبةالدین، محییالدین، زینالدین، کمالالدین، جمالالدین و غیره نیز رواج داشتند که در اصل همه لقب بودهاند. شماری از کنیههای عربی، مانند ابوالقاسم، ابوالحسن، ابوالفضل و غیره نیز به عنوان اسم به کار رفتهاند. چنانکه میبینیم، این نامها همه جنبۀ مذهبی دارند. از نامهای حیوانات به عربی، ایرانیان تنها نامهای اسد، لیث، ضرغام، غضنفر و هِـزَبر را (که در فارسی دورههای بعد به شکل هُژَبر تلفظ شده) و همه به معنی شیر است، پذیرفتند. این نامها تا سدۀ ۷ق کاملاً رایج بودند و بیشتر آنها تا امروز نیز رواج دارند. اینها نامهای عربیای است که بعد از اسلام ایرانیان برای نامیدن خود از آنها استفاده کردند، اما در این دوره برخی از نامهای اصیل ایرانی نیز در نوشتهها دیده میشود که در دورههای بعد بیشتر آنها متروک شده، و بعضی نیز تا به امروز باقی ماندهاند. در اینجا گروهی از آنها را با ذکر مأخذ نقل میکنیم: آذه، آذین، [۲]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۴-۵، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۳]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۷، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
[۴]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۲۲، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
ابزون = افزون، [۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۱۹۶، بیروت، ۱۹۹۰م.
ازداد ظاهراً مخفف ایزد داد، [۶]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۲۹۱، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۷]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۳۰، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۸]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ذیل سیالی، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
اشته، [۹]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ذیل اشتی، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
اشکیب به معنی شکیب، [۱۱]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۱۷۵، بیروت، ۱۹۹۰م.
ایران، [۱۲]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۱۳۶، بیروت، ۱۹۹۰م.
بابا، اندیشه، بازور؛ باناز، [۱۴]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۱، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
[۱۵]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۳۹، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
بانک [۱۶]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۶، ص۱۳۸، بیروت، ۱۹۹۰م.
بُبُل، [۱۷]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۶۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
بختیار، [۱۸]
محمد ابن نقطه، تکملةالاکمال، ج۱، ص۱۲۷، به کوشش عبدالقیوم عبد ربالنبی، مکه، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م.
بزیست بن فیروزان، [۱۹]
محمد ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج۱، ص۱۳۷، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۶ش.
بهرست ظاهراً: به رست، [۲۰]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۲۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۲۱]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
پادشاه، [۲۲]
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص۲۱۲، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
جهان، [۲۳]
عبدالله قوچانی، اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان، تهران، ۱۳۷۱ش.
خربام ظاهراً: خوربام، یعنی خورشید درخشان، [۲۴]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۱۶، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
خرّین ظاهراً مرکب از خورّه + ین تحبیب، یا از خور به معنی خورشید، قس xvarēn در نامهای دورۀ ساسانی، [۲۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۴۶۲، بیروت، ۱۹۹۰م.
خُشْتَرین = خوشترین، [۲۶]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۳، ص۲۳۶، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
خوشمردان، [۲۷]
منیره ناجی سالم، تعلیقات بر التحبیر (نک: هم، ج۲، ص۷۶، سمعانی).
خشتن، [۲۸]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۴۶۸، بیروت، ۱۹۹۰م.
خورشید ماه، [۲۹]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۵۸، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
داورشاه، درست، [۳۱]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۳، ص۳۲۳، بیروت، ۱۹۹۰م.
دِلّیر، [۳۳]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۳، ص۳۲۹، بیروت، ۱۹۹۰م.
دوست، [۳۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۳۲۴، بیروت، ۱۹۹۰م.
دوستی، [۳۶]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۲۹۷، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۳۷]
حمزه سهمی، تاریخ جرجان، ج۱، ص۲۰۵، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م.
دهزور، [۳۸]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۷۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۳۹]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۷۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۴۰]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۸۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۴۱]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۸۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
دیمهر، دیوداد ظاهراً به معنی خداداد. دیوداد بن دیودُست نام ابوالساج، بزرگ سلسله ساجیان و از امرای متوکل عباسی و از بوداییان اشروسنه بوده است، [۴۳]
مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرا بهار، ج۱، ص۳۶۹، تهران، ۱۳۱۸ش.
دیودوست، [۴۴]
مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرا بهار، ج۱، ص۳۶۹، تهران، ۱۳۱۸ش.
دیودست، [۴۵]
ابوریحان بیرونی، الصیدنة، ج۱، ص۶۴۱، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۰ش.
رامش، [۴۶]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۴۱۶، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
رخش، [۴۷]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۴۰، بیروت، ۱۹۹۰م.
ریذه، [۴۸]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۱۷۵، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۴۹]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۳، ص۸، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
[۵۰]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
زوران، [۵۱]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۴۱۹، بیروت، ۱۹۹۰م.
زیرک، [۵۲]
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۵۳]
منتجبالدین قمی، فهرست، ج۱، ص۴۹، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، ۱۴۰۴ق.
سَبخُت، [۵۴]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ذیل سبختی، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
سبک، [۵۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۲۷، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۵۶]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۵، ص۲۸۲-۲۸۳، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
سخت، [۵۷]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۵۶-۵۷، بیروت، ۱۹۹۰م.
سرو، [۵۸]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۴، ص۲۹۶، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
سروسان جد بایزید بسطامی، [۵۹]
علیمحمد بجاوی، تعلیقات بر المشتبه (نک: هم، ج۱، ص۷۵، ذهبی).
سوسن، [۶۰]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۷، ص۳۰۶، به کوشش احسان عباس، ویسبادن، ۱۹۸۲م.
سُهْرُک، [۶۱]
قاموس، ذیل جرّ.
سیما: ابراهیم بن سیما، از سرداران عباسی در سدۀ ۳ق، [۶۴]
نجمالدین نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
سین، [۶۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۴۱۵، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۶۶]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۴۲۲، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۶۷]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۴۲۳، بیروت، ۱۹۹۰م.
شاذک، [۶۸]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۳۸۵، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
شادی بن فرج اصفهانی، [۶۹]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۹۳، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
شاذی: عمر بن حسین بن شاذی اصفهانی اهل نیشابور، شارک، شاه، [۷۲]
علی ابن ماکولا، ج۵، ص۴، الاکمال، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۷۳]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۹۱، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
[۷۴]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۹۵، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
[۷۵]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۹۶، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
شاه مردان عبیدالله بن محمد بن علی بن شاه مردان، نحوی لغوی (د ح۶۰۰ ق،) شاهونه، [۷۶]
حبیش تفلیسی، «کامل التعبیر»، ج۱، ص۲، مجموعۀ مقالات تحقیقـی خاورشناسی، تهـران، ۱۳۴۲ش.
شبانه (نام دو همدانی و یک دینوری)، [۷۷]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۱۲-۱۳، بیروت، ۱۹۹۰م.
شعله، شنبذ، [۷۹]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۸۳-۸۴، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۸۱]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۳۷۴، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
شنبذین نام شخصی که ابوعبدالله از او و او از ابوموسی دیبلی و او از بایزید نقل میکند، [۸۲]
محمد سهلجی، «النور من کلمات ابی طیفور»، ج۱، ص۹۰، شطحات الصوفیۀ عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۸م.
[۸۳]
محمد سهلجی، «النور من کلمات ابی طیفور»، ج۱، ص۱۰۶، شطحات الصوفیۀ عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۸م.
شهجور، [۸۴]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۹۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۸۵]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
شهراب، [۸۶]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۱، بیروت، ۱۹۹۰م.
شهر آشوبه نام فقیهی گیلانی یا طبری، [۸۷]
مرکزی، خطی، ج۱۶، ص۳۱۸.
شهرمرد، شیر، [۸۹]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۱۱، بیروت، ۱۹۹۰م.
شیرین، [۹۰]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۱۲۷.
[۹۱]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۴۱۱، بیروت، ۱۹۹۰م.
شین، [۹۳]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۴، ص۴۲۳، بیروت، ۱۹۹۰م.
[۹۴]
عبدالرحمان معلمی، تعلیقات بر الانساب (نک: هم، ج۴، ص۴۲۳، سمعانی).
طوسی، [۹۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۲۴۶، بیروت، ۱۹۹۰م.
غورک، [۹۶]
حسن طوسی، الفهرست، ج۱، ص۳۱۱، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش.
فرینام به معنی دارای نام مطبوع، فرینام بن جماهر، از بَرفَشْخِ بخارا، [۹۷]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۶۹.
فرینام بن مزدک، [۹۸]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۲۳، بیروت، ۱۹۹۰م.
(د ۳۳۰ق،) [۹۹]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۲، ص۵۸۲، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
فرینام بن زرعه، [۱۰۰]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۵۵۴، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
فرینام بن خازم بخاری، [۱۰۱]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۲۸۹، بیروت، ۱۹۹۰م.
ابوزید عمران بن فرینام، [۱۰۲]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۳، ص۱۷۸، بیروت، ۱۹۹۰م.
فولادستون، [۱۰۳]
احمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، ج۱، ص۱۸۲، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۰ش.
قهزاد [۱۰۴]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۱، ص۳۷۰، بیروت، ۱۹۹۰م.
اسحاق بن زوران بن قهزاد سیرافی، [۱۰۵]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۴۱۹، بیروت، ۱۹۹۰م.
کاماور، [۱۰۶]
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص۲۲۳، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران.
کامساز، [۱۰۷]
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص۲۲۸، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
کوشیل ابوالقاسم... بن بهمن بن کوشیل بن حسنونه بن آذرجشنس المدینی الاصل، [۱۰۸]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۳، ص۴۲۷، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
مافنه فصیح خوافی، [۱۰۹]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۳، ص۴۲۷، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
ماهک، ماهنوش نام شخصی در زمان عبدالرحمان بن اشعث، [۱۱۱]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۳، ص۲۲۰، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
مردانشاه [۱۱۲]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۱، ص۵۷۲، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
یوستی، ذیل این نام)، مردشاه، [۱۱۳]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۸۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
مهبسطام، [۱۱۴]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
مهبود، [۱۱۵]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۹۷، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
مهرجان، [۱۱۶]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۹۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
مهریزد، [۱۱۷]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۲، ص۲۰۸، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
مهفادار، [۱۱۸]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۳۹۹، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
میناء، [۱۱۹]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۵، ص۹۲، بیروت، ۱۹۹۰م.
نازک، [۱۲۰]
عبدالرحمان معلمی، تعلیقات بر الانساب (نک: هم، ج۱، ص۴۳۶، سمعانی).
[۱۲۱]
محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، ج۱، ص۵۱۱، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م.
نمراد، [۱۲۲]
ابوالشیخ اصفهانی، طبقات المحدثین باصبهان، ج۴، ص۲۵۳، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۹۹۲م.
وردین، [۱۲۳]
علی ابن ماکولا، الاکمال، ج۲، ص۴۶۸، بیروت، ۱۹۹۰م.
همیماه. [۱۲۴]
عبدالکریم سمعانی، الانساب، ج۶، ص۴۴، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م.
[۱۲۵]
یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۱۹، ص۴۵.
آنچه نقل شد همه نامهای مردان بود. نامهای زنان در منابع کمتر به چشم میخورند. با اینهمه، با جستوجوی دقیق میتوان به برخی از آنها دست یافت و شیوۀ نامگذاری زنان بعد از اسلام را نیز به دست آورد. نامهای عربیای که در تمام قرون پس از اسلام بیش از سایر نامها رایج بودهاند، در درجۀ اول عبارتاند از نامهای مقدسین اسلامی، مانند فاطمه، زهرا، خدیجه، بتول، زینب، عائشه (تا قبل از رواج تشیع در ایران)، آمنه، رقیه، سکینه و صفاتی مانند کبری، صغری، عذرا، لعیا، بشری، حمیرا، راضیه، رابعه، سعیده، و نامهای دیگری مانند زبیده، زلیخا، آسیه، ساره و غیره. کنیههایی که به عنوان اسم به کار رفتهاند نیز گاهگاه، به ویژه در سدههای بعد دیده میشوند، مانند ام کلثوم و ام سلمه و امالبنین و غیره. برخی از نامها نیز با کلمۀ عربی سِتّ و سِتّی ساخته شدهاند، مانند مَهْسِتی (نام شاعرۀ معروف) و ست آزرمیه زنی محدثه، سِتَکا ستشکر، ستناز، ستیک، ست الجلیل، ستالعراق، ستالناس و غیره.۳.۱ - فهرستی از نامها پس از اسلامدر اینجا ۳ فهرست از نامهای زنان در سدههای نخستین پس از اسلام آورده میشود. این ۳ فهرست به ترتیب از التحبیر سمعانی، تاریخ نیسابور (المنتخب من السیاق) و ویس و رامین، چاپ محمدجعفر محجوب نقل شدهاند. فهرستهای منقول از دو کتاب اول با کنیههای آنها آورده میشوند. بعد از این ۳ فهرست، فهرستی منتخب از نامهایی که از منابع مختلف گردآوری شدهاند، به دست داده میشود: ۳.۱.۱ - التحبیر سمعانیام محمد آمنۀ اصفهانی امالنجم اَمَةالله اصفهانـی ام علی آیغر ترک تقیۀ اصفهانی، نام دوتن، دومی دختر امالبهاء فاطمه، دختر ابوالفضل بن ابی سعد بن بغدادی ام شماسه جوهر ناز نیشابوری. ظاهراً تلفظ اصل این نام گوهرناز بوده است؛ امة القاهر جوهر، دختر ابوسعد عبدالله بن عبدالکریم قشیری نیشابوری امة الله جلیله دختر ابونصر عبدالرحیم بن عبدالکریم قشیری نیشابوری امةالرحیم حُرّه، خواهر همو ساره، خواهر دیگر. وی در جای دیگر امةالرحمان ساده نامیده شده است امالفتح جلیلۀ سگزی امالبهاء جمعه امالنجم حوار اصفهانی نام او حورا آمده است، [۱۴۹]
عمررضا کحاله، اعلام النساء، ص۳۰۵، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م.
ام عبدالله حورستی سرخسی امالشمس خجستۀ اصفهانی امالبهاء خجستۀ اصفهانی و امالبهاء خجستۀ تهرانی خدیجۀ نیشابوری ام الغافر دردانۀ نیشابوری دختر ابوعبدالله اسماعیل بن عبدالغافر بن محمد فارسی، خواهر ابوالحسن عبدالغافر امالفتوح رابعۀ لُنبانـی اصفهانی امالرضـی راضیۀ میهنـی ام محمد یا امالضیاء زلیخا اصفهانی زینب اصفهانی امالفتح زینب، دختر ابوشجاع شیرویة بن شهریار دیلمـی، اهل همدان امالرجاء زبیدۀ اصفهانی ام خلف سعیدۀ نیشابوری ست آزرمیۀ اصفهانی امةالرحمان سارۀ نیشابوری امالضیاء ست الجلیل اصفهانی امالنجم یا امالفخر، ستالعراق اصفهانی ست ناز اصفهانی ستالناس اصفهانی امالغرستکا دیلمی اهل اصفهان ام انس ستیک یا ستی دختر ابوالحسن عبدالغافر بن اسماعیل فارسی اهل نیشابور امالکرام شریفۀ نیشابوری امالعزیز شکر اسفراینی. ظاهراً تلفظ این باید شِکَر (یا شَکَر) باشد؛ امالکرام یا امالبهاء شهر آزرمیۀ اصفهانی امالرضا ضوء اصفهانی امالکرام ضوء اصفهانی ضوء النهار همدانی طاهرۀ بخاری ام محمد یا امالکرام ظریفۀ طبری امالفتح ظفر بانویۀ اصفهانی امالفتوح ظمیاء اصفهانی عائشۀ نیشابوری، نیز نام زنی دیگر امالفضل عائشۀ فوشنجی (پوشنگی) امالفضل عائشۀ مروی عائشۀ مرغینانی اهل مرو عائشۀ مروی از قریۀ کمسان امالضیاء عاشورا، دختر محمدبن فضل دیلمی اهل اصفهان امالخیر عافیۀ اصفهانی ام عدنان عزکا، دختر ابوعبدالله هیثم بن محمد بن هیثم بن عبدالله بن محمد بن هیثم. عفاف دختر احمد بن محمد بن محمد بن اخوه امالفتوح عین الشمس بزانی اصفهانی امالنجم فاطمۀ سوذرجانی اصفهانی ام احمد فاطمۀ سوری بیهقی اهل خسروجرد بیهق، معروف به ست سکر (ستشکر) امالبنین فاطمۀ زندخانی سرخسی امالسعد فاطمۀ شحّامی امالبنین فاطمۀ جوزدانی اصفهانی ام عبدالله فاطمۀ نیشابوری امالخیر فاطمۀ نیشابوری امالفتوح فاطمۀ مروزی امالبهاء فاطمۀ اصفهانی امالفتوح فاطمۀ اصفهانی ام ابراهیم عائشۀ ورکانی امالمجتبی فاطمۀ اصفهانی امالکرام یا امالخیر فخر النساء اصفهانی امالحسن کریمۀ ابیوردی کوفنی امةالله ماهک، دختر عبدالکریم قشیری.۳.۱.۲ - از تاریخ نیشابور صریفینیامالحسین جمعۀ عثمانی [۲۰۵]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۲۵۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
جمعه دختر ابوالحسین میکالی [۲۰۶]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
جمعه معروف به عائشۀ بحیری [۲۰۷]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۲۶۵، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
حرۀ بسطامی [۲۰۸]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۲۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
حره معروف به خدیجۀ صابونی خدیجه دختر صفار [۲۰۹]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۳۸، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
اَمَةالغافر دردانه [۲۱۰]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۴۳، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
روحک دختر صفار [۲۱۱]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۵۰، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
زهرا معروف به فاطمۀ صابونی [۲۱۲]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۵۹، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
مبارکه معروف به ستیک [۲۱۳]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۸۷، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
سعیدۀ شحّامی [۲۱۴]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۳۸۸، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
[۲۱۵]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۴۲۶، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
فاطمۀ دقاقی، دختر ابوعلی دقاق [۲۱۶]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۳۶، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
امالخیر فاطمۀ بغدادی [۲۱۷]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۳۷، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
فاطمۀ شحامی [۲۱۸]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۳۷، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
فاطمه دختر ابوسعد محمد بن ابوالفضل اسماعیل همدانی [۲۱۹]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۳۷، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
امةالرحیم کریمه، دختر عبدالکریم قشیری [۲۲۰]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۵۲، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
کریمۀ صابونی [۲۲۱]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۶۵۳، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
نمار دختر ابوالحسین احمد بن عبدالرحمان کیال مشاط. [۲۲۲]
ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، ج۱، ص۷۱۷، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق.
۳.۱.۳ - از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانیآب نار [۲۲۳]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۲۴، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
آب ناز [۲۲۴]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۱۳۰، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
آب ناهید؛ آبنوش؛ آذرگون؛ پری ویس؛ دینارگیس؛ زرین گیس؛ سرو آزاد؛ سهی بالا؛ سهینام؛ شهربانو؛ شهرو؛ شیرین [۲۲۵]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۲۴، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
گل [۲۲۶]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۲۴۰، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
گلاب؛ گلگون؛ نازدلبر؛ یاسمن؛ ماه دخت [۲۲۷]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۲۴، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
مامک، دختر ویس. [۲۲۸]
فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، ج۱، ص۳۷۸، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش.
۳.۱.۴ - نامهایی دیگرآفاق [۲۲۹]
نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، به کوشش برات زنجانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
بانویه، مادر شیخ ابواسحاق کازرونی [۲۳۰]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۲۳۱]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
نیز خواهر محمد بن عبدالجبار بن یَیّا، شیخ سلفی [۲۳۲]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
بنفشه [۲۳۳]
عبید زاکانی، کلیات، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۶ش.
[۲۳۴]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۲۹۳، به کوشش احسان عباس، ویسبادن، ۱۹۸۲م.
جوذابه [۲۳۵]
یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۳۱۸.
دستان [۲۳۶]
خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۰، ص۲۰۷، به کوشش احسان عباس، ویسبادن، ۱۹۸۲م.
دوشار، زن ابراهیم موصلی که در ری با وی ازدواج کرد: و تفسیر هذا الاسم اسدان (دوشیر) [۲۳۷]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۳، بیروت، ۱۹۷۰م.
دولتبخت [۲۳۸]
محمود واصفی، بدایع الوقایع، ج۱، ص۵۸۲-۵۸۳، به کوشش الکساندر بلدروف، تهران، ۱۳۴۹ش.
رئیسه، مادر نظامی که کرد بوده است [۲۳۹]
نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، ج۱، ص۲۸، به کوشش برات زنجانی، تهران، ۱۳۶۹ش.
روشنک، دختر دارا زهره [۲۴۱]
عبید زاکانی، کلیات، ج۱، ص۳۳۴، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۶ش.
شادی، نام زنی و ظاهراً کنیزکی [۲۴۲]
عبید زاکانی، کلیات، ج۱، ص۳۱۶، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۶ش.
شاهک، زن دیگر ابراهیم موصلی [۲۴۳]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۵، ص۳، بیروت، ۱۹۷۰م.
شیرین، دختر عبدالله هندی جاریۀ ابن بندنیجی عیالانه، نام زنی با اصلی بابلی که در عیالاناباد ری متولد شده بود [۲۴۵]
عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، ج۱، ص۳۰۵، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش.
فردوس، زنی شاعره [۲۴۶]
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۷۵۷، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش.
گوهر خاتون، زن مولانا ؛ میگون، خواهر ابواسحاق کازرونی. [۲۴۷]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۱۱، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
[۲۴۸]
محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، ج۱، ص۴۷۳، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش.
۳.۱.۵ - نامهای پسوند داردر این دوره که ما آن را دورۀ اول میخوانیم و حدود آن را حملۀ مغول میدانیم، شکلهای تحبیبی نامهای خاص که عمدتاً دنبالۀ تحبیبیهای دورۀ میانه است، هنوز فراوان است، اما پسوندهای متعددی نیز وجود دارند که در دورۀ میانه دیده نمیشوند. ما چند صد نام از اینگونه را از متون عربی و فارسی گرد آوردهایم که در اینجا معدودی از آنها را بر اساس پسوندهای آنها طبقهبندی میکنیم. یادآوری میکنیم که این پسوندها اساساً به شکلهای کوتاهشدۀ نامها میپیوندند، اما گاهی نیز با صورت کامل نام همراه میشوند: ۱. نامهای مختوم به -ak. این پسوند هم به نام مردان و هم به نام زنان میپیوندد. همچنین هم به نامهای ایرانی ملحق میشود، هم به نامهای عربی: فورک، زیدک عبدک، حسنک، بوجعفرک و غیره. ۲. نامهـای مختـوم بـه «ـ ویه»، این نامها بیشترین تعداد نامهای تحبیبی را تشکیل میدهند و حتی امروز نیز در برخی گـویشها به صـورت نامهای مختـوم بـه «ـ و» باقی ماندهاند: رندویه، شاذویه، سیبویه، ممویه، ماجیلویه، حمدویه، نصرویه، سهلویه، و غیره. چنـانکـه دیدیـم پسـوند «ـ ویـه» در پهلـوی بـه شکـل «ـ وی» مستعمل بوده است. ۳. نامهای مختوم به «ـ ان» : ماهان، فوران، بکران، شاذان، دبیران، روزبهان، علکان، شغالان، فضلان، مشکان نامهای مختوم به «ـ کان» : عبدلکان، حیکان (مخف یحیی)، محمدکان، فضلکان. [۲۵۶]
جلالالدین محدث ارموی، فهرست اسماء الرجال المذکورة احوالهم فی کتاب التدوین، ج۱، ص۱۳، تهران، ۱۳۳۳ش.
۵. نامهای مختوم به «ـ وله» حسوله، [۲۵۷]
عبـدالملک ثعالبـی، یتیمةالدهر، ج۴، ص۴۵۰، بیروت، دارالکتب العلمیه.
یوله، [۲۵۹]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۱۹، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
اُحموله. ۶. نامهای مختوم به «ـ ول» : حسول، [۲۶۱]
عبدالملک ثعالبی، تتمةالیتیمة، ج۲، ص۱۰۲، تهران، ۱۳۵۳ق.
[۲۶۲]
علی بیهقی، تاریخ بیهق، ج۱، ص۱۹۱، به کوشش کلیم حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م.
احمول.۷. نامهای مختوم به «ـ کا» : امیرکا، حسکا، محمدکا. ۸. نامهـای مختـوم بـه «ـ یـن» : بوریـن، [۲۶۴]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۲۴، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
جلین، [۲۶۵]
محمد ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۱۶، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۳ق.
کردین، [۲۶۶]
محمد ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۶۰، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۳ق.
[۲۶۷]
محمد ابن شهر آشوب، معالم العلماء، ج۱، ص۸۳، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۳ق.
سیرین. ۹. اسمهای مختوم به «ـ یل» : رزغیل، [۲۶۹]
عبدالملک ثعالبی، تتمةالیتیمة، ج۲، ص۳۴، تهران، ۱۳۵۳ق.
شاتیل، [۲۷۰]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۴۰، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
حسنیل، [۲۷۱]
عبدالملک ثعالبی، تتمةالیتیمة، ج۱، ص۱۵۶، تهران، ۱۳۵۳ق.
محمدیل، دیزیل، عبدیل؛ [۲۷۳]
حسن قمی، ترجمۀ تاریخ قم، ص۴۷، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
[۲۷۴]
حسن قمی، ترجمۀ تاریخ قم، ص۱۶۰، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
[۲۷۵]
حسن قمی، ترجمۀ تاریخ قم، ص۲۷۹، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش.
۱۰. اسمهای مختوم به «ـ ا»؛ ننا، [۲۷۶]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
یَیّا، [۲۷۷]
محمد ذهبی، المشتبه، ج۱، ص۱۲۲، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م.
نجما. [۲۷۸]
نجمالدین نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش.
[۲۷۹]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۱، ص۴۲۰، به کوشش جعفر سلطان القرائی، تهران، ۱۳۴۴ش.
پس از سدۀ ۷ق بسیاری از نامهای تحبیبی یاد شده متروک شد و شکلهای مختوم به «ـ ا» مانند سمیعا، رفیعا، صدرا، فخرا، و غیره جای بقیۀ ساختها را گرفت که اوج کاربرد آنها در زمان صفویه و بعد از آن بوده است. امروزه شکلهای تحبیبی مختوم بـه «ـ ی» (-i)، مـانـنـد بدری، فـخـری، اِسـی، عبـدی و غـیـره رایجترین شکل نامهای تحبیبی است. گرایشهای نامگذاری بعد از مشروطیت به کلی تغییر پیدا کرده، و بهویژه پس از دورۀ پهلوی گرایش به استفاده از نامهای باستانی ایران قوت بیشتری گرفته است. غیر از منابع یادشده در متن مقاله، این مآخذ مهم نیز دربارۀ نامهای ایرانی است: بهنیا، عبدالکریم، پژوهشی در نامهای ایرانیان معاصر، اهواز، ۱۳۶۹ش؛ شیمل، آ.، نامهای اسلامی، ترجمۀ گیتی آرین، تهران ۱۳۷۶ش. lt;reflt;ref ۴ - فهرست منابع(۱) محمد ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۲) محمد ابن شهر آشوب، معالم العلماء، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۵۳ق. (۳) محمد ابن صابونی، تکملة اکمال الاکمال، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م. (۴) حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرائی، تهران، ۱۳۴۴ش. (۵) علی ابن ماکولا، الاکمال، بیروت، ۱۹۹۰م. (۶) محمد ابن ناصرالدین، توضیح المشتبه، به کوشش نعیم عرقسوسی، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۳م. (۷) محمد ابن نقطه، تکملةالاکمال، به کوشش عبدالقیوم عبد ربالنبی، مکه، ۱۴۱۰ق/ ۱۹۸۹م. (۸) ابوالشیخ اصفهانی، طبقات المحدثین باصبهان، به کوشش عبدالغفور بلوشی، بیروت، ۱۹۹۲م. (۹) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۹۷۰م. (۱۰) ابونعیم اصفهانی، ذکر اخبار اصبهان، لیدن، ۱۹۳۱م. (۱۱) علیمحمد بجاوی، تعلیقات بر المشتبه (نک: هم، ذهبی). (۱۲) ابوریحان بیرونی، الصیدنة، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۰ش. (۱۳) علی بیهقی، تاریخ بیهق، به کوشش کلیم حسینی، حیدرآباد دکن، ۱۹۶۸م. (۱۴) حبیش تفلیسی، «کامل التعبیر»، مجموعۀ مقالات تحقیقـی خاورشناسی، تهـران، ۱۳۴۲ش. (۱۵) عبـدالملک ثعالبـی، تتمةالیتیمة، تهـران، ۱۳۵۳ق. (۱۶) عبـدالملک ثعالبـی، یتیمةالدهر، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۱۷) محمد حر عاملی، امل الآمل، به کوشش احمد حسینی، بغداد، ۱۳۸۵ق. (۱۸) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۱۹) محمد ذهبی، المشتبه، به کوشش علیمحمد بجاوی، بیروت، ۱۹۶۲م. (۲۰) منیره ناجی سالم، تعلیقات بر التحبیر (نک: هم، سمعانی). (۲۱) عبدالکریم سمعانی، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بدوی، حیدرآباد، ۱۹۶۲م. (۲۲) عبدالکریم سمعانی، التحبیر، به کوشش منیره ناجی سالم، بغداد، ۱۹۷۵م. (۲۳) محمد سهلجی، «النور من کلمات ابی طیفور»، شطحات الصوفیۀ عبدالرحمان بدوی، کویت، ۱۹۷۸م. (۲۴) حمزه سهمی، تاریخ جرجان، بیروت، ۱۴۰۷ق/ ۱۹۸۷م. (۲۵) ابراهیم صریفینی، تاریخ نیشابور (منتخب السیاق عبدالغافر فارسی)، به کوشش محمدکاظم محمودی، قم، ۱۴۰۳ق. (۲۶) خلیل صفدی، الوافی بالوفیات، به کوشش احسان عباس، ویسبادن، ۱۹۸۲م. (۲۷) طبری، تاریخ. (۲۸) حسن طوسی، الفهرست، به کوشش محمود رامیار، مشهد، ۱۳۵۱ش. (۲۹) عبید زاکانی، کلیات، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۳۰) یاقوت حموی، معجم البلدان. (۳۱) فخرالدین اسعد گرگانی، ویس و رامین، به کوشش محمد محجوب، تهران، ۱۳۳۷ش. (۳۲) احمد فصیح خوافی، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۴۰ش. (۳۳) قاموس. (۳۴) عبدالجلیل قزوینی رازی، نقض، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۵۸ش. (۳۵) عبدالله قوچانی، اشعار فارسی کاشیهای تخت سلیمان، تهران، ۱۳۷۱ش. (۳۶) حسن قمی، ترجمۀ تاریخ قم، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۳ش. (۳۷) عمررضا کحاله، اعلام النساء، بیروت، ۱۴۰۴ق/ ۱۹۸۴م. (۳۸) عمررضا کحاله، معجم المؤلفین، بیروت، ۱۳۷۶ق/ ۱۹۵۷م. (۳۹) مفضل مافروخی، محاسن اصفهان، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳م. (۴۰) مجمل التواریخ والقصص، به کوشش ملکالشعرا بهار، تهران، ۱۳۱۸ش. (۴۱) جلالالدین محدث ارموی، تعلیقات بر نقض (نک: هم، قزوینی رازی). (۴۲) جلالالدین محدث ارموی، فهرست اسماء الرجال المذکورة احوالهم فی کتاب التدوین، تهران، ۱۳۳۳ش. (۴۳) محمود بن عثمان، فردوس المرشدیة فی اسرار الصمدیة، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۵۸ش. (۴۴) مرکزی، خطی. (۴۵) عبدالرحمان معلمی، تعلیقات بر الانساب (نک: هم، سمعانی). (۴۶) مطهر مقدسی، البدء والتاریخ، پاریس، ۱۹۰۳م. (۴۷) مقدمۀ منثور شاهنامه، نسخۀ خطی کتابخانۀ فلورانس. (۴۸) منتجبالدین قمی، فهرست، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، قم، ۱۴۰۴ق. (۴۹) نجمالدین نسفی، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۸ش. (۵۰) نظامی گنجوی، لیلی و مجنون، به کوشش برات زنجانی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۵۱) محمود واصفی، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بلدروف، تهران، ۱۳۴۹ش. (۵۲) یاقوت حموی، معجم الادبا. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تسمیه در ایران»، ج۱۵، ص۵۹۳۲. |